این کنیت که در بعض کتب از جمله دائره المعارف اسلامی به ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب داده شده است غلط است و کنیت او ابوعلی و لقبش مسکویه است بی اضافۀ ابن. رجوع به ابوعلی مسکویه شود
این کنیت که در بعض کتب از جمله دائره المعارف اسلامی به ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب داده شده است غلط است و کنیت او ابوعلی و لقبش مسکویه است بی اضافۀ ابن. رجوع به ابوعلی مسکویه شود
محمد بن دشمن زیار بن کاکویه، مکنی به ابوجعفر و ملقب به علأالدوله. او خالوزادۀ مجدالدولۀ دیلمی است و کاکو بدیلمی به معنی خالو باشد. در سال 398 ه. ق. از دست دیالمه حکومت اصفهان داشت و در 414 پس از خلع سمأالدوله همدان را بقلمرو حکومت خویش ضم ّ کرد و تا سال 443 فرزندان او بهمدان و اصفهان و نهاوند و یزد و نواحی آن ولایات فرمانروای مستقل بودند و سپس باطاعت سلاجقه درآمدند. علاءالدوله که ابوعلی بن سینا وزیر او بود و حکمت علائی را به نام او کرد پسر این محمد است
محمد بن دشمن زیار بن کاکویه، مکنی به ابوجعفر و ملقب به علأالدوله. او خالوزادۀ مجدالدولۀ دیلمی است و کاکو بدیلمی به معنی خالو باشد. در سال 398 هَ. ق. از دست دیالمه حکومت اصفهان داشت و در 414 پس از خلع سمأالدوله همدان را بقلمرو حکومت خویش ضم ّ کرد و تا سال 443 فرزندان او بهمدان و اصفهان و نهاوند و یزد و نواحی آن ولایات فرمانروای مستقل بودند و سپس باطاعت سلاجقه درآمدند. علاءالدوله که ابوعلی بن سینا وزیر او بود و حکمت علائی را به نام او کرد پسر این محمد است
ابوعلی احمد بن عبدالرحمن بن مندویۀ اصفهانی. پدر او از خاندانی بزرگ و از بلغای روزگار خویش بود و علم لغت و دانش نحو و فن شعر میورزید و پسر وی ابوعلی احمد ادیب و طبیب و شاعر بود و گویند آنگاه که عضدالدوله فناخسرو بیمارستان عضدی بغداد بکرد بیست وچهار تن طبیب از اکناف ملک گرد آورد و احمد یکی از آن عده بود. ابن مندویه مرد ادب و فضل و او را کتابی در شعر و شعراست و نیز صاحب کناشی ملیح است در طب با بیانی شیرین. و از تصانیف دیگر اوست کتاب نقض الجاحظ فی نقضه للطب. کتاب الجامع الکبیر. کتاب الاغذیه. کتاب الطبیخ. کتاب المغیث فی الطب. کتاب الکافی فی الطب و چندین رساله به اهل اصفهان که میان مردم آن ولایت متداول است. (قفطی). و نیز او راست: کتاب المدخل الی الطب وکتاب الجامع المختصر من علم الطب. و کتاب فی الشراب و کتاب نهایه الاختصار. و از رسائل اوست: رساله ای درترکیب طبقات چشم. و دیگر رسالۀ علاج بزرگ گشتن عدسی و رسالۀ علاج بیماری معده و رساله ای در علاج استسقا و رساله ای در علاج مثانه و رساله ای در امراض اطفال
ابوعلی احمد بن عبدالرحمن بن مندویۀ اصفهانی. پدر او از خاندانی بزرگ و از بلغای روزگار خویش بود و علم لغت و دانش نحو و فن شعر میورزید و پسر وی ابوعلی احمد ادیب و طبیب و شاعر بود و گویند آنگاه که عضدالدوله فناخسرو بیمارستان عضدی بغداد بکرد بیست وچهار تن طبیب از اکناف ملک گرد آورد و احمد یکی از آن عده بود. ابن مندویه مرد ادب و فضل و او را کتابی در شعر و شعراست و نیز صاحب کناشی ملیح است در طب با بیانی شیرین. و از تصانیف دیگر اوست کتاب نقض الجاحظ فی نقضه للطب. کتاب الجامع الکبیر. کتاب الاغذیه. کتاب الطبیخ. کتاب المغیث فی الطب. کتاب الکافی فی الطب و چندین رساله به اهل اصفهان که میان مردم آن ولایت متداول است. (قفطی). و نیز او راست: کتاب المدخل الی الطب وکتاب الجامع المختصر من علم الطب. و کتاب فی الشراب و کتاب نهایه الاختصار. و از رسائل اوست: رساله ای درترکیب طبقات چشم. و دیگر رسالۀ علاج بزرگ گشتن عدسی و رسالۀ علاج بیماری معده و رساله ای در علاج استسقا و رساله ای در علاج مثانه و رساله ای در امراض اطفال
ابوبکر احمد بن علی بن محمد بن ابراهیم الحافظ الاصبهانی. محدثی از مردم اصفهان. و او از ابی اسماعیلی و حاکم روایت دارد و ابوبکر خطیب از او روایت کند. و در 428 هجری قمری درگذشته است
ابوبکر احمد بن علی بن محمد بن ابراهیم الحافظ الاصبهانی. محدثی از مردم اصفهان. و او از ابی اسماعیلی و حاکم روایت دارد و ابوبکر خطیب از او روایت کند. و در 428 هجری قمری درگذشته است